در این که گروهی از مردان هستند که به طور کامل تحت سلطه ی زنانشان می باشند شکی نیست(نمونه هایی که خودم شاهد بوده ام گویای این نکته می دانم) اما آیا واقعا در شرایط کنونی جامعه این امر غالبیت دارد که از آن نوشت؟ آیا واقعا پرداختن به چنین امری ضربه به جنبش فمنیست ایران است؟ آیا نباید به طرح موضوعی که در جامعه موضوعیت دارد پرداخت؟!
پ.ن: جلسه نقد کتاب «زن ذلیل: زنان سلطه جو، مردان سلطهپذیر» در انجمن جامعه شناسی ایران(بر روی اسم کتاب کلیک کنید!)، جالب است... حوصله داشتید حتما بخونید.
الان که وضع شده فرزند سالاری ...
نه زن سالاری رو قبول دارم نه مرد سالاری...باید زن و مرد مکمل هم باشن... نه اینکه دیگری خودشو بر شخص مقابل ارجح بدونه و حرف حرف خودش باشه...
باهاتون موافقم.
خیلی از مطالبت رو خوندم
باحالی
از پستهات معلومه
ممنون.
آپــــــــــــــــــــم
ok!
ممنون که اومدی وبم!
لینک شدید با اجازه البته
خواهش می کنم.
شما لطف کردید.
به نظرم خوبه که راجع به همه ی مشکلات بحث بشه!البته همه ی مشکلات!
درسته.
مسائل مهم وقابل بررسی. .. البته دوجانبه. ولی وقتی نه مردهایlh نه زنهای ما شرایط خوبی ندارند.طرح همیچن موضوعی خنده داره...گرچه باید بررسی بشه.
نباید خنده دار باشه، چون باید بررسی بشه! ما اگه یه دردِ همگانی داریم و درمانش سخته نباید که دیگه مشکلات ِ دیگرو بی خیال بشیم.
آدم تاسف می خوره وختی میبینه تو کشورش همچین کتابایی مجوز میگیرن !!
من به شخصه همچین تاسفی نمی خورم! چون به نظرم یک همچین مشکلی با مردسالاری، دو روی یک سکه اند(به قول خود ِ نویسنده ی کتاب)، بنابراین باید روی این موضوع حتما پرداخت.