هرگز کسی این گونه فجیع به کشتن خود برنخاست که من به زنده گی نشستم
درباره من
( ویرایش جدید، لطفا مطالعه بفرمایید )
من با شمایی که این جا را می خوانید متفاوتم. این تفاوت، از دیدگاه ِ من و شما نسبت به تمام امور ِ نشات گرفته است و سطح این تفاوت می تواند از کم تا زیاد متغیر باشد. شما مرا آن گونه که هستم بخوانید و سعی در قضاوت کردنم نداشته باشید و اگر نوشته هایم برایتان خوشایند و یا ناخوشایند بود در جریانم بگذارید و نقدم بکنید. نقد و نقادی را استوانه ی تمدن سازی نام نهاده اند، پس من از هر انتقادی استقبال می کنم. این کار می تواند یک تمرین ِ خوب باشد برای من و شما تا همدیگر را با تمام تفاوت ها بپذیریم و بتوانیم از طریق گفتگو از اصطکاک در روابطمان بکاهیم.
ادامه...
پدرشو دراوردی بسه دیگه چقد میبینیو میبینیو میبینی هان سرتو بنداز پایین دیگه شرمی گفتن حیایی گفتن
دیگه با حیا بودنو تو این دوره زمونه یه چیز ِ دیگه توصیف می کنن!
شمام انگار توی چشم چرانی گیر کردی برادر من... بیا بیرون دیگه اه... چشممون به صحفه خشک شد
... سال نوتون پر از اگاهی
شاید تو تنها چیزی که گیر نمی کنم همین چشم چرانی باشه... سال نو شما هم همینطور
کجایی با معرفت؟؟؟
والله تا حالا چند بار اومدم نمی شه واست کامنت گذاشت!!! نمی دونم ایراد از کجاس؟! اونقدام که فک می کنی بی معرفت نیستم.
سال نو مبـــــــــــــــــارک[لبخند]
سال نو شما هم مبارک
شما کلا رابطه تون با شکلکا به حمدالله خوبه...
این پست شما منو به یاد این جمله از میلاد تهرانی "گیلاس آبی" انداخت :
چشم چران که می شوی
چشم انتظار می شوم ,
نوازشت را
رابطه ی " نا مشروع " چشمهای ما ...!
و شاید کودکِ نامشروع ِ عاطفه در ادامه اش!
انگیزه واسه چشم چرانی... البته ایهام داره..
ایهام ها خسته کننده تر از اونی شدن که مدوام ازشون استفاده کنم!
ا وااااااااااااااااااا
خیلی از چشم چرانی ها بی انگیزه هست.انگیزه پشتش بود که هیچی...
البته انگیزه داریم تا انگیزه.
چیزایی رو ببین که هیشکی نمیبینه!
چیزایی هم ببین که همه میبینن!
دیده شدنو ترجیح می دم!