یارو استاد ِ دانشگاه تو فقه و الهیاتِ، سر ِ سفره شام خواهرمو صدا میزنه که چرا ارشد امتحان ندادی و از این حرفا(خواهرم لیسانس روانشناسی داره و معلم پایه ابتداییه!)، خواهرم جواب میده که دیگه نشد و گفتم بچه هام حداقل یه خورده بزرگ تر بشن(دو تا خواهر زاده دارم، یکیشون 5 ساله و اون یکی 1.5 ساله)... خواهرم که میره استاده افاضات می فرمایند و از مشاهیر و بزرگان روانشناسی برای ما توضیح می دهند و لابلای کلام چون دُرّشان از روانشناس بزرگ اسپیوزا می گن!!!
بابا درسته شما استاد و ما علاف، شما دکتر و ما شُتر، شما فلان و ما بهمان، ولی دیگه خفه مون نکن با این خطابه های غّراتون تورو به خدا... آخه تو این دنیای درن دشت کی اسپینوزا رو با علم روانشناسی میشناسه که شما شناختین و دارین مارو هم می شناسونید؟!
درسته اون بالا بالا ها هستید ولی دیگه به هر قیمتی که نباید مجلس رو در دست گرفت و اسب فضاحت رو تو میدان بلاهت راند!
بلی...سرآمدی که من به عنوان خود برتر بینی و خود نمایی ازش یاد میکنم...
اصطلاح درستو شما به کار بردید.
خدا خواه و خواهر زاده ها رو حفظ کنه...
واقعا موندم که این افراد انگیزشون چیه از این کاراشون؟
میخوان بگن یعنی ما خیلی میدونم و حالیمون هس؟
کاش خودشون انگیزشون رو میگفتن...
انگیزه ها مشخصه... اعلام اینکه ما سرآمدیم!
سختی اش همون سکوته دیگه! اگه می تونستم خوب بود اما خب باید تمرین کنم.
ممنون از راهنمایی تون
قطعن ممارست می خواد.
سلام

اسب فضاحت تو میدان بلاهت
والا!
فک کنم شما همون کامنت گذار بالایی هستید :D
سلام

اسب فضاحت تو میدان بلاهت
والا!
فک کنم شما همون کامنت گذار پایینی هستید!
ای بابا
بنده خدا به عنوان یه استاد وظیفش دونسته از تک تک فرصت های حاصله در جهت ارتقای فرهنگ عمومی بهره ببره
حالا شوما بفرما تخریب فرهنگی از خودت در وَکن!
واللللاااا!:دی
شهر آشوبی دیگه، چی می تونم بگم؟!
چشم خون کثیف خودمو کثیف تر نمی کنم.
من که موقع برخورد با این جور افراد می شم دقیقا
مثل همین شکلک!!
منم اینجوری میشم ولی اون لحظه به روی خودم نمیارم... از بس دورو و ریاکارم من!
میخواسته بگه اره ه ه ه ه ه ه ه ه ......................ینی مام هستیم
از شواهد ِ امر فقط همین بر می اومد!
موافقم با حفت.بعضی ادما میخوان به هرقیمتی علمشون رو به رخ بکشن
البته در ادامه و تکمله حرف ِ شما باید گفت علم ِ نداشته شونو ...
خوب شاید منظور همون فلسفه بوده خورده نگیرین...ها ها...
بدون هیچ علامتی...
دیگه الان باور کنید از اون یک ونیم ساله که یه کوچلو از خواهر زاده من بزرگتره هم میپرسیدن میدونست...
در ضمن من به یادتون بودم وبه وبلاگتون گه گاهی اونم تو کمبود امکانات با موبایل سر میزدم...
لابد همون منظور بوده... هه هه هه
!
مرسی که به یاد بودید... ایضا بدون هیچ علامتی!
واقعن!
بله!