دلم همسری می خواهد که از ته دل، و نه تحت تاثیر من یا جو روشنفکری(من و روشنفکری دو امر منفک از هم هستیم!)، وقتی به او کتابی هدیه می دهم، بگوید " این بهترین هدیه ای بود که بهم دادی" ...
پ.ن: شاید من پیچش مو می بینم و شمایی که می خوایی زود قضاوت کنی، فقط مو!
لینکت کردم گلم...
چشششششششششششم
میگردم یه نفر رو پیدا میکنم بهت پیشناهاد میدم
ممنانیم
گشتم نبود نگرد نیست...
به جای این کارا روحیه بده جانم، روحیه
جوون مام پیشنهاد دادیم "من باب مزاح"
شوما به دل نگیر
خوش باشی
راستی
گفت یافت می نشود گشته ایم ما
گفت آنچه یافت می نشود ، آنم آرزوست
شهر آشوب باشی و بی نام و نشان نیز هم... خوف بر انداممان می اندازی و یارای دهن به دهن شدن را نیز می ستانی!
"خواجه عبدالکی شب"
راستی
یه نشونی از خودت بذاری کار بدی نکردی، مطمئن باش!
خـُ همین فاطیمارو بگیر دیگه!
بهتره به جونا فشار نیارین شما بذارین خودشون انتخاب کنن...
ولی من این آرزو رو شنیده بودم از زبان خودم!
من دلم همچین شوفلی میخواد!
انشاالله بر وزن "شوفل" یک عدد گیرتان بیایید.
آورین بر شوما و آرزویتان. من یکی که اگه واس تولدم فقط کتاب گیرم بیاد پشتک میزنم
این جوری مثلن
آفرین بر شما هم، البته وقتی که در حالت پشتک قرار دارین!
به به
با اجازتون من چه چه شو میزنم...
عجب آرزویی!!!!!!!!!!!!!!!
تو عمرم نشنیده بودم!
خوشحال می شم بهم سر بزنی
خب به موقعش می شنوی بعضی حرفارو.