اسلاوی ژیژک توی یکی از مقالاتش در مورد دیدگاه اسلام به "امرِ جنسی" میپردازه و کلام رو با یک حدیث به گمانم نبوی شروع میکنه که مضمون حدیث گویا این است:
"وقتی دو نامحرم در یک اتاق بسته با هم خلوت کنند، نفر سوم شیطان است" یعنی بودن در یک محیط بسته برای دو مسلمان ناهمجنس مستلزم به وجود آمدنِ یک "اتفاقِ جنسی " است. وقتی بیشتر واکاوی میکنه، میگه به جای توصیه بر تقوا و رعایت حق و حقوق در آن لحظه و یا امر به پاکدامنی حتی در آن شرایط، دارد به فرد مسلمان این را القا می کند که بودن شما با نا محرم یعنی لغزش و ارتکاب زنا. یعنی یک فرد مسلمان در آن لحظه اولین و بدیهی ترین چیزی که به ذهنش خطور می کند یک "اتفاق جنسی" است و بس.
بطور قطع این حرف رو قبول ندارم...
همه این اتفاقات برمیگرده به خود طرفین...تا شخصی نخواد شیطون نمیتونه درش نفوذ کنه...
بله آدمی ترکیبی است از اراده و عقل گزینشی و هیجان قابل کنترل.
ممنون از ارجاعتون به اینترنت
،وبلاگ های مختلفی ترجمه مقالاتش رو گذاشتند و بعضیشون رو هم دانلود کردم اما خب مطالعات فلسفیم خیلی خوب نیست..
خوشحالم که رو جمله های آخر توافق داریم
اگه به اینترنت ارجاعتون دادم به خاطرِ این بود که من و اینترنت با هم این حرفارو نداریم، اگه اون کمکتون کنه مث اینه که من بودم و بالعکس ;).
بنده با همش موافق بودم ولی با آخریش شدیدا.
از وقتی این مطلبو اینجا خوندم،خیلی دنبال مقالات این آدم گشتم اما چون خودش دکترای فلسفست همه نوشته هاشم فلسفی بود و نتونستم چیزی ازشون بفهمم
میتونم خواهش کنم اگه منبعی داریی از ایشون به من معرفی کنی؟ دوست دارم بیشتر ازش بخونم
...........................................
اینم بگم که به نظر من اعتراض ایشون به این حدیث وارده!!
در واقع استفاده از این حدیث توی تربیت فرزندامون،کمک کرده که جامعه مسلمونا تا این حد راجب مسائل جنسی عقب مونده فکر کنند مناسفانه!
اگر کسی نتونه توی موقعیت های مختلف درست و عادلانه فکر کنه در کنار محرمش هم میتونه از جناب شیطان پذیرایی کنه! اما چون همین اسلام جلوی هرزگی فکریشو در مقابل محرم گرفته این اتفاق کمتر میفته،ای کاش این قانون مزخرف محرم و نامحرم رو کنار میگذاشتیم و با همه انسانی و خیرخواهانه برخورد می کردیم ...و اتفاق جنسی نه به مجوز محرم بودن بلکه اعتماد و توافق طرفین رخ میداد!
بله خُب ایشون حوزه ی کاری و علمیشون فلسفه است و به همین دلیل مقالاتشونم فلسفی. البته ایشون تا حد زیادی از اصطلاحات و علم روانشناسی هم استفاده می کنند. منبع خاصی ازشون الآن خاطرم نیست، من خودم اکثر مقالاتشونو از یه وبلاگِ فیلتر شده می گرفتم که اگه اسمشو سرچ کنی حتما می تونید پیداش کنید و البته کتاباهای چاپ شده ایم داره که اونم اگه خواهانش باشید می تونید با سرچ اینترنتی پیدا کنید ولی قبل از اینکه به مطالعه ی ایشون باید یک پیشینه و بک گراند مطالعات فلسفی داشته باشید در غیر اینصورت یه خُرده شاید مشکل باشه.
..............................
البته اینکه شما می گید محرم و نامحرم رو کنار بذاریم برای کسانی که معتقد به این رعایت هستند ما باید احترام قائل باشیم و سعی نکنیم که برای همه یک نسخه بپیچیم و باید فراخور حال هرکسی راهکار داد.
من شدیدا با این قسمتی که گفتید "و با همه انسانی و خیرخواهانه برخورد می کردیم ...و اتفاق جنسی نه به مجوز محرم بودن بلکه اعتماد و توافق طرفین رخ میداد!" شدیدا موافقم.
یکی ازاستادام گفت تو اعتقاداتت یه جای شک وتردیدم بذار ولی این حدیث به نظرمن کاملا درسته فقط کافی به عقل سلیمت توجه کنی
یه کم اگه اون ور قضیه رو هم نگاه کنید عقل سلیم حتی شما هم حکم به یه چیز دیگه میکنه.
چی بگم
نمیشه این جوری نتیجه گیری کرد ، پیچیده تر از این حرفاس قضیه
خب بلاخره باید از یه جایی بهش فکر کرد و شروع به بحث کردن در موردش کرد.
وقتی یه مرد مسلمان و یه زن مسلمان روبرو میشن تنها به زیر شکم هم توجه میکنند یعنی!!!
به طور قطع نمیشه اینو به همه تعمیم داد، اما نوع تربیت خواه ناخواه به این سمت و سو سوق میده (این حرف ِ اسلاوی ژیژک است البته!)
چی بگم والا؟
به جاش من یه چیزی میگم! شما وبلاگتون مگه blogfaیی نیست؟!! چرا بلاگ اسکای زدین؟ می خواستین با ما جماعت blogsky همذات پنداری کنید، ما همچین آش دهن سوزیم نیستیما ;)
این که خوبه تازه یه روایت دیگه هست دقیق نمیدونم درسته یا نه فقط تو یه کتاب خوندم که معتبر هم هست و میگه:
اگه یه ساختمون 2 طبقه باشه و دو تا محرم جوری در این دو طبقه باشن که دقیقا روی همدیگه قرار بگیرن و در این هنگام زلزله ای اتفاق بیفته و این دوتا رو هم بیفتن و در این بین یه بچه ای به وجود بیاد اون بچه حرام نیست و اون دو تا محرم گناهی نکردن.
حالا نمیدونم چه قدر درسته ولی ببینین چه چیزایی در رابطه با اسلام میگن
بعد هم میگن اسلام تحریف نشده
شاید هم واقعا تحریف نشده
روایاتا زیادن و متاسفانه تاریخ روایات سازی ها زیادتر و البته نباید هر روایاتی را که به مذاق من مسلمان خوش نیامد سریع با دیده ی شک بهش نگاه کنم، شاید دینم همین را از من بخواهد.
هه!هنوز هم مردم رو با این خزعبلات سرگرم میکنن!
بله، چرا که نه؟!
خوب حتمن حوصله نداشته از اول شرح بده گفتن چه کاریه یهو آخرشو بگیم تموم بشه بره...
فکر کنم به مدیریت زمان اعتقاد خاصی داشتند
ببخشید من متوجه نشدم منظورتونو!
زندگی بدون احساس خیلی بهتره. خیلی خیلی. وقتی احساس یه طرفه اس. اشتباهه و...
مطلبی که نوشتی جالب بود. نمی دونم من موضعی ندارم. چون اطلاعاتم در این مطالب انقدر نیست که موضع دقیقی داشته باشم ضمن اینکه این روزا به همه چی شک دارم.
چیزی که می دونم اینه که 1-درخصوص روایات و صحت و سقمشون باید دقت و جستجو کرد 2- روایات معمولا با قضیه ای گفته شدند و فی الواقع باید روایت رو در اون کانتکسی که نقل شده در نظر گرفت و نه این که روایت رو به تنهایی بدون کانتکس و زمینه ای که در اون خصوص نقل شده در نظر گرفت. که در این صورت احتمال سوء برداشت از روایت بسیار زیاد خواهد بود. شاید اگر به روایت و کانتکسش نگاه کنیم بفهمیم این برداشت از روایت صحیح نبوده 3- با فرض اینکه روایت صحیح است و نویسنده مقاله به کانتکس روایت نیز اشراف داشته و این نتیجه گیری رو کرده باید بگم صحیح نیست از یک روایت جزئی به تنهایی یک نتیجه گیری کلی در خصوص اسلام داشت.
همین
بدرود
اونقدام بهتر نیست، قط شاید کمی خیالِ آدم راحت باشه از جنبه هایی.
از شک کردن آدم به یقین میرسه، حتی اگرم نرسه به نظرِ من خودِ شک کردن مقدسه و البته این جنبه در دین و مسایل دینی نمود بیشتری باید پیدا کنه چون راهِ نقد کاملا بسته شده و اگر راهی برای نقد نباشه عقل آدمی و اخلاق آدمی ذایل میشه.
1- بدون ِ شک باید در هر موردی درصدد بود که صحت و سقمش به اثبات برسه و روایات نیز از این قاعده مستثنی نیستند. این حدیث ظاهرا به تواتر (اصطلاحی که در علم حدیث شناسی به کار می برند بدین معنی که از چندین نفر آدم و عالم مومن و معتقد و راستگو بیان شده و تکرار شده(البته این رو برای شما دوست عزیز نگفتم چون بالطبع شما به خاطر رشته ی تحصیلیتون بهتر از بنده با این اصطلاحات آشنایی دارید) ) رسیده و از منظرِ مفسرین ِدین ِ اسلام غیر قابل رد.
2- اصل بر تعمیم پذیری این روایات است، خاصه این روایات که قابلیت تعمیم به هر زمان و مکانی رو در خودش مستتر داره. بله باید تمامی زمینه و به قول معروف شان نزول روایات و آیات و احادیث در نظر گرفته بشه.
3- این یک مورد که من گفتم یک قسمت از مواردی بود که در مقاله ذکر شده بود و در قسمت های بعدترش به مقولات دیگر از جمله تعداد آیاتِ زیادی که درباب نوید دهندگی به مسلمان برای بودن ِ حوریان و البته بسیاری اصطلاحات مرد پسند و ارضا کننده ی نیاز جنسی بالاخص برای مردان در بهشت پرداخته بود. به نظرِ من هم یک مقاله به تنهایی و حتی چند ده مقاله نمی تواند حکمی را صادر کند اما می تواند در یک حوزه به نقد بپردازد و ما عقلِ خودمان را قاضی کنیم چه اقبال لاهوری گفته :
چراغ خویش برافروختیم که دست کلیم/ در این زمانه نهان اندر آستین کردند
نه اینکه غیرمسلمونها اصلا شهوت ندارند، یه سرچ کنی معلوم میشه
نتیجه‌گیری بچگونه‌ای که داری مثل اینه که والدین به بچه‌شون بگند دندونهاتو مسواک بزن
تو نتیجه بگیری که این بچه دندوناش بدرد نخور و وابسته به مسواکه و بقیه بچه‌ها دندوناشون قوی ، ضدآلودگی و... است
من شنیده بودم که میگن انگلیسی‌ها ایرانی‌ها رو بهتر از خودشون میشناسند
همینه دیگه میدونن توی ایران ابله‌ترین افراد را میشه پیدا کرد که حقیقت رو میدونند و تکذیب میکنند
این کار خداست که گل و خار رو باهم بوجود میاره همونطور که ابن‌سینا و دکترحسابی و دکترسمیعی و دکتر رضا از ایران هستند
تعداد اینها ضرب در هزار میشه = تعداد ابله‌های ایران
نتیجه گیری از بنده نبود...
قیاستون مع الفارقِ به نظر من.
ابلهان را همه شربت ز گلاب و قند است/ قوتِ دانا همه از خونِ جگر می بینم/ اسبِ تازی مجروح به زیرِ پالان/ طوقِ زرین همه بر گردنِ خر می بینم