هرگز کسی این گونه فجیع به کشتن خود برنخاست که من به زنده گی نشستم
درباره من
( ویرایش جدید، لطفا مطالعه بفرمایید )
من با شمایی که این جا را می خوانید متفاوتم. این تفاوت، از دیدگاه ِ من و شما نسبت به تمام امور ِ نشات گرفته است و سطح این تفاوت می تواند از کم تا زیاد متغیر باشد. شما مرا آن گونه که هستم بخوانید و سعی در قضاوت کردنم نداشته باشید و اگر نوشته هایم برایتان خوشایند و یا ناخوشایند بود در جریانم بگذارید و نقدم بکنید. نقد و نقادی را استوانه ی تمدن سازی نام نهاده اند، پس من از هر انتقادی استقبال می کنم. این کار می تواند یک تمرین ِ خوب باشد برای من و شما تا همدیگر را با تمام تفاوت ها بپذیریم و بتوانیم از طریق گفتگو از اصطکاک در روابطمان بکاهیم.
ادامه...
اگه بگم صبر داشته باش زمان همه چیزو حل میکنه دروغ گفتم. ولی سعی کن ازش بیرون بیای. توش نمون...هرچند سخته. مطالعه یا ادمو سعادتمند میکنه یا رخوت زده... سعی کن به اون یکی سمت متمایل شی. اینجوری از دست میری... کارهای اگزیستانسیالیسم نخون فعلا... راستی دنبال پیدا کردن دنیای سوفی هستم. قبلا یکمیشو خوندم اما همه شو نه.
شاید فقط باید به دستِ زمان واگذرش کنم و بس... پیدا کن و حتما بخون، کارِ فوق العاده ایه و البته نباید حوصلت ازش سر بره :)
خواهش می کنم،ما نه شیخیم نه عبای صیادی داریم! با تاریکی سازگار شو،یه کم که عادت کنی بهش،میتونی تو تاریکی هم ببینی و شاید راه خروج رو پیدا کنی بدون نیاز به روشنایی(با کم و کاست) اوخ...موعظه شد گویا...تا کتک نخوردم برم
... وندران ظلمتِ شب آبِ حیاتم "نمی دهند"... نه عزیزِ من اینجا پیشِ من از این خبرا نیست!
ایضا به صاحل
اگه نمیشه از تاریکی خلاص شد
پس
ظلمت رو عشقه
اینم یه حرفیه خب.
پس در تاریکی می نشینم و به روشنایی و هرچه درون روشنایی است لعنت می فرستم
تا مرا وابسته خود نکند....
امضا ساحل:)
وابسته، دلبسته، ... بدم نیستااا
اگه بگم صبر داشته باش زمان همه چیزو حل میکنه دروغ گفتم. ولی سعی کن ازش بیرون بیای. توش نمون...هرچند سخته. مطالعه یا ادمو سعادتمند میکنه یا رخوت زده... سعی کن به اون یکی سمت متمایل شی. اینجوری از دست میری... کارهای اگزیستانسیالیسم نخون فعلا... راستی دنبال پیدا کردن دنیای سوفی هستم. قبلا یکمیشو خوندم اما همه شو نه.
شاید فقط باید به دستِ زمان واگذرش کنم و بس...
پیدا کن و حتما بخون، کارِ فوق العاده ایه و البته نباید حوصلت ازش سر بره :)
فک کنم فکرایی که موقع بی خوابی میاد تو سر من به تو هم سرایت کرده : (
مگه من می خوابم که فقط این فکرا موقعِ بی خوابی بیاد سراغم؟!
خواهش می کنم،ما نه شیخیم نه عبای صیادی داریم!
با تاریکی سازگار شو،یه کم که عادت کنی بهش،میتونی تو تاریکی هم ببینی و شاید راه خروج رو پیدا کنی بدون نیاز به روشنایی(با کم و کاست)
اوخ...موعظه شد گویا...تا کتک نخوردم برم
... وندران ظلمتِ شب آبِ حیاتم "نمی دهند"... نه عزیزِ من اینجا پیشِ من از این خبرا نیست!
چی شده دوست من؟حس میکنم یه جورایی رخوت زده شدی؟
رخوت زده ای که نخوت سر تا پاشو گرفته!
به نظر میاد از اون مخ های روزگار باشی
جان من اینجوری نیست؟
:)) چون جان خودتونو قسم دادین و منم برای جانِ شما ارزشِ زیادی قائلم باید راستشو بگم، نه به هیچ وجه اینجوری نیست :)