هرگز کسی این گونه فجیع به کشتن خود برنخاست که من به زنده گی نشستم
درباره من
( ویرایش جدید، لطفا مطالعه بفرمایید )
من با شمایی که این جا را می خوانید متفاوتم. این تفاوت، از دیدگاه ِ من و شما نسبت به تمام امور ِ نشات گرفته است و سطح این تفاوت می تواند از کم تا زیاد متغیر باشد. شما مرا آن گونه که هستم بخوانید و سعی در قضاوت کردنم نداشته باشید و اگر نوشته هایم برایتان خوشایند و یا ناخوشایند بود در جریانم بگذارید و نقدم بکنید. نقد و نقادی را استوانه ی تمدن سازی نام نهاده اند، پس من از هر انتقادی استقبال می کنم. این کار می تواند یک تمرین ِ خوب باشد برای من و شما تا همدیگر را با تمام تفاوت ها بپذیریم و بتوانیم از طریق گفتگو از اصطکاک در روابطمان بکاهیم.
ادامه...
خب من الان کاملا ملکه ی ذهنم شد که ساعت پنجا صفای نونوایی شلوغه در ضمن جناب تهی دست عاشق پیشه وختی بانوتون با چوب نیم سوز حسابی از خجالتتون در اومدن اونوخ ببینم بازم ندای سفره ی لبخند و نان مارا بس است سر میدی یا نه ؟
برو برو مارو سیاه نکن تو خودت عباس آشی هستی که کنار نونوایی مغازه داری
از این کنسرو لوبیاها که تو تبلیغ می کنی بهمون بده مشکلی نیست، والاااا
یعنی مفهوم ومضمونه که ازین ترانه شر شر میکنه.من الان تو شوکم و زیاد نمیتونم حق اثر رو به جا بیارم .میرم دوباره برمیگردم.احساس میکنم روحم توانایی هضم این همه رو یهویی نداره.
A koja fahmidi???!!:-(
از اینجا...
آخه من منتظرم که شیخمون بهم یاد بده
این کاره نیست!
خب من الان کاملا ملکه ی ذهنم شد که ساعت پنجا صفای نونوایی شلوغه
در ضمن جناب تهی دست عاشق پیشه وختی بانوتون با چوب نیم سوز حسابی از خجالتتون در اومدن اونوخ ببینم بازم ندای سفره ی لبخند و نان مارا بس است سر میدی یا نه ؟
برو برو مارو سیاه نکن تو خودت عباس آشی هستی که کنار نونوایی مغازه داری![](http://www.blogsky.com/images/smileys/109.png)
از این کنسرو لوبیاها که تو تبلیغ می کنی بهمون بده مشکلی نیست، والاااا
ایضا
بخاطر اینکه قشنگ به کُنهِ شعر پی ببرید شعر این آهنگ رو براتون نوشتم...
شاعرش کجاست بریم زیارتش؟؟؟
ساعت پنجِ ننه
برو نون بیگیر / بخدا جون ندارم
ساعت پنجِ
ننه برو آش بیگیر / به جوون تو پَنچَرُم
عباس آشی که بسته / مونوم که خواب و خسته
صف نونوایی شلوغه / مشتری دسته دسته
ساعت پنجِِِِِِِ
خوابُم میاااااد / ننه هی گیر نده
بی خوابی به سرم زدم / ننه جون کاکات پیله نکن
خوابُم میاد / هی گیر نده
مُ اصلا پول ندارُم / چن وقته بیکارُم
جنسام توی وانت / این شده کارُ بارِم
آسیه خودت چرا یک ترانه " نمی سرایی" رو دست این بابا بلند شی؟!
Aziiiiizooommm:-D:-DB-):-D
فاطیما من چرا احساس میکنم یکی از آهنگسازای این شاهکار تو بودی؟!
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/101.png)
الان مصداق قر تو کمرم فراوونه نمیدونم کجا بریزم شدم![](http://www.blogsky.com/images/smileys/112.png)
آخه مشکل دو جاست...هم نابلدم هم استغفرالله توبه زن آقای حاجی رو چه به ای کارا
پس خرما بر نخیل و دستت کوتاه!
الان حس عروسی بهم دست داده
نعوذ بالله یعنی کمر مبارک در حال دوران از راست به چپ و چپ به راست است و یا ریتمی عربی داره با فراز و فرود بی شمار؟!
خدایا توبه.
یعنی مفهوم ومضمونه که ازین ترانه شر شر میکنه.من الان تو شوکم و زیاد نمیتونم حق اثر رو به جا بیارم .میرم دوباره برمیگردم.احساس میکنم روحم توانایی هضم این همه رو یهویی نداره.
شر شر؟! داره فوران میکنه
حال مکاشفه و مراقبه بهم دست داد... دامنی گل خواهم آورد هدیه ی اصحاب را...
ما تهی دستان عاشق پیشه ایم
سفره ی لبخند و نان ما را بس است...