شوخی های شبانه

هرگز کسی این گونه فجیع به کشتن خود برنخاست که من به زنده گی نشستم

شوخی های شبانه

هرگز کسی این گونه فجیع به کشتن خود برنخاست که من به زنده گی نشستم

عناوین یادداشت‌ها

  • سیاستِ شبانه پنج‌شنبه 20 بهمن 1390 10:54
    تنگه رو چرا می بندی؟! سر ِ شب تو جمع ِ لیبرالیتون باهام بد حرف زدی به همین خاطر، منم شریکم تو این تنگه، نیستم؟! اگه احترام ِ متقابل باشه، چرا که نه.
  • کردن ِ شبانه سه‌شنبه 18 بهمن 1390 21:40
    گیرم نشه کَرد، فکرشو که میشه کَرد.
  • امر ِ قُدسی یکشنبه 16 بهمن 1390 14:46
    به نیروانا رسیدم، با خَرَم اومدم، اصَن حال نمی ده، بدون شهوت زندگی کردن چی چیه دیگه؟! سر خَرَمو بر می گردونم و به مرحله قبل تر عزیمت می کنم.
  • پارس ِ شبانه چهارشنبه 12 بهمن 1390 22:00
    میگه عصبانیم نکن. اگه عصبانی بشم، سگ میشم و پاچه می گیرم، مجبورم کادوی تولد براش یه قلاده بگیرم!
  • گاز گرفتگی شبانه سه‌شنبه 11 بهمن 1390 20:07
    در راستای اظهار همدردی با هم وطنانی که دچار گاز گرفتگی شده اند، من داوطلبانه اعلام می دارم که می خوام لُپاتو گاز بگیرم.
  • رفاقت یا مفارقت دوشنبه 10 بهمن 1390 22:07
    ای تو تُرش کرده رو تا که بترسانیم، بس کن این لوس بازیارو، بیا یه حالی بده به ما. بسته شکر خنده را تا که بگریانیم، نه عزیزم از این خبرا نیس، گذشت اون روزا. آخه ناز کردنم حدی داره... والللللللاااا!
  • ریدمان ِ خودم یکشنبه 9 بهمن 1390 21:28
    گیرم کسی نیاد اینجا و بخونه که من دارم چی بلغور میکنم، یا اگرم میاد اینقد نرم و آهسته میاد که آب از آبم تکون نمی خوره ولی من که می تونم حرف خودمو بزنم. امروز داغونم، مثه دیروز. دیشب نخوابیدم، عصر یه چند ساعت خوابیدم اما الآن سرم داره میترکه، یه مسکن هم خوردم اما درد من با اینا خوب نمیشه. فک کنم پریود ِ مغزی شدم. از...
  • عشق بازی شبانه با کاغذ چهارشنبه 5 بهمن 1390 20:50
    مردک فکر می کرد آن جفنگیاتی که نوشته برایم مهم است. لمس کاغذ را در آن لحظه دوست داشتم، ارضایم می کرد. چکار بکنم؟ بیشتر بخوانم؟ یا تندتر ورق بزنم که تمام صفحات را لمس کنم؟ خلسه ی زیبایی بود... باز با آن صدای نکره اش حس عجیبم را مرتعش کرد، گویی این بنی بشر نمی فهمد که من در اوج لذتم و خش صدای او به حضیضم می کشاند. لابد...
  • شوخی های اولی چهارشنبه 5 بهمن 1390 03:04
    به ساعت که نگاه می کنم چشمک دزدانه ثانیه شمار را می بینم که طعنه وار، ساعت شمار را مورد خطاب قرار می دهد و طنازانه حول محور می لغزد و گویی تانگویی راه انداخته با عشق چندین ساله اش. اما من از آن چشمک تعجب می کنم! چون اگر قرار بر طعنه زدن باشد که دقیقه شمار حق به جانب تر است. *** به ساعت که نگاه می کنم دقیقه برایم مهم...