شوخی های شبانه

هرگز کسی این گونه فجیع به کشتن خود برنخاست که من به زنده گی نشستم

شوخی های شبانه

هرگز کسی این گونه فجیع به کشتن خود برنخاست که من به زنده گی نشستم

...


انگار، من زنده به آنم که یک لحظه روی آرامش را نبینم.



پ.ن: دلیل ِ خاص ِ آنچنانی نداره، حال ِ عمومیم اینو میگه!


نظرات 3 + ارسال نظر
سیاوش شنبه 13 اسفند 1390 ساعت 00:38 http://s2012.blogfa.com

سلام
فکر نکنم نا اروم تر از من باشی.. داداش گل..

سلام، امیدوارم شما از من آروم تر باشید...

فاطیما چهارشنبه 10 اسفند 1390 ساعت 15:44

من نظر دادم چرا نیس؟؟؟

اشتباهی حذف شد!
ولی سبب خیر شد ظاهرا، چون دوباره اینجارو منور کردی

چیستا چهارشنبه 10 اسفند 1390 ساعت 12:22 http://behappy.blogsky.com

خوب! بستگی داره آرامش ُ چی تعریف کنی واس خودت! من به شخصه دوس دارم تبدیل بشم به آدمی که با وجود همه ی نا آرامی ها و مشکلات و دغدغه های دور ُ ورم آرامش داشته باشم و تا حدودی هم موفق بودم به نظرم

برای من آرامش یک مفهوم سهل و ممتنع داره. من در عین حالی که آرومم و به اطرافیانم این آرامشو تزریق می کنم اما در همون حال دلم پر تلاطم ِ... من آرامشیو می خوام که کسی ازم به خاطر موقعیتش سو استفاده نکنه... آرامشی که افق ِ دیدم نسبت به آینده ام اینقدی که الآن مبهمه، مبهم نباشه... آرامشی که.... یه لیست بلند بالا می تونم بنویسم اما خیلی وقتا من خیلی قانع تر از اون چیزیم که فکرشو بکنی... آرامشی که بتونم برای یک شب خواب آروم و بی دغدغه ای داشته باشم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد