شوخی های شبانه

هرگز کسی این گونه فجیع به کشتن خود برنخاست که من به زنده گی نشستم

شوخی های شبانه

هرگز کسی این گونه فجیع به کشتن خود برنخاست که من به زنده گی نشستم

بزرگان چه می گویند که بزرگ می شماریمشان؟

بزرگی یک انسان در اندیشه و آرای او به وضوح دیده می شود. اسم برتراندراسل را شاید همگی ما شنیده باشیم ولی واقعا چقدر با اندیشه ی او آشنا هستیم؟!


من قصد نوشتنِ مطلب جدیدی را نداشتم چون چیزی برای گفتن نداشتم اما ایمیلی که حاوی یک فیلم چند دقیقه ای از این متفکر بزرگ بود و ارادت من را نسبت به خودش چند برابر کرد را یکی از دوستان برایم فرستاده بود و وقتی دیدم بسیار از آن لذت بردم و می خواهم اینجا برای شما هم بگذارم و توصیه ی اکید و دوستانه ام این است که حتما حتما ببینید!


+ لینک دانلود فیلم با حجم کم ( 4 مگابیت)



خلاصه نوشت فیلم: در این فیلم ، از راسل خواسته شده است که ارزشمند ترین پیام خود و آنچه را از زندگی خود آموخته است برای نسل‌های بعد بیان کند و او نیز در قالب دو نکته پاسخ می‌دهد :نکته‌ی  فکری و نکته اخلاقی  که بسیار قابل تأمل است و حاکی از عمق نگاه وی به مسائل است. نکته ی فکری که بیان می کند این است که هنگامی با یک اندیشه و فلسفه ی جدید آشنا می شوید بدون پیش داوری به آن نگاه کنید و ببینید حفایق در آن چه هستند؟! و هیچ وقت به خودتان اجازه ندهید که آنچه را که دوست دارید حقیقت داشته باشد ... نباید حقایقی را که شما درست می پندارید و فکر می کنید حقیقت بودنش برای بشر مفید است شما را منحرف کند.

و اما نکته ی اخلاقی، عشق ورزیدن خردمندانه و تنفر ورزیدن ابلهانه است. در این دنیایی که ما هر روز نزدیک و نزدیکتر می شویم، بیایید بیاموزیم که یکدیگر را تحمل کنیم. بیایید بیاموزیم تا با این واقعیت که دیگران ممکن است حرفهایی بزنند که به مزاج ما خوش نیاید، کنار بیاییم.


سرود ِ دخترکان سوخته

دیگه تا الان حتما خیلیاتون از آتش سوزی توی دبستانِ دخترانه روستای شین آباد در شهرستان پیرانشهر مطلع شده اید و البته حاشیه های بعد اون که وزیر به مجلس رفت تا گزارشی از حادثه و وضع مصدومان بده و در این میان ادعا کرد که مصدومان حالشون مساعده و حتی به سرود خوندن مشغولند! بعدِ این گزارش پر از دروغ بود که خبر رسید یکی از دخترکان این سرزمین در نهایت درد و پریشانی و در اثر جراحاتِ وارده از آتش سوزی فوت شده است.


در زیر خبر فوت این دانش آموز دبستانی در یکی از سایت های خبری، یک هم وطن ِ شاعر، فی البداهه شعری سروده بود که بسیار بسیار متاثر کننده و البته پر مغز و زیبا بود و حیفم آمد اینجا با شما به اشتراک نگذارم:


سرودی بخواندم که جان در قفاست / / دعا کرده ام و آن چه بی مدعاست / / خدایا تو طاقت بده مادرم / / که گوید هنوزم نگه بر درم / / صدا می زند نازنین دخترم / / چه خاکی شد از رفتنت بر سرم / / بیا دخترم سر به زانو گذار / / نبینم ز آتش شوی بی قرار / / / تو را آتشی جان اگر سوخته / / دل مادرت عمری افروخته / /


غزال رعنا...


صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را       که سر به کوه و بیابان تو داده‌ای ما را


گیرستان!

یه وقتایی بین دوتا آدم احمق ِ عقده ای گیر میکنی که اونقد بچه گانه ( جالبش اینکه همسن باباتن!) و روانی گونه رفتار میکنن که میخوایی خرخرشونو بجویی و به صنف قاتلان روانی ملحق شی...


تو این گیر و دار دیگه نایی برات نمیمونه و بی خوابیه که سراغت میاد، خسته ای ها، فقط خوابت نمیبره...


بعدش دلت بغل می خواد، نه از این بغل معمولیا، از اونا که کلی غلت خوردن و در هم لولیدن و عرق ریختن داره...


الاغ ها دوستتون دارم

سایت شبکه خبر  آلبومی از خدمات الاغ به انسان در گوشه و کنار جهان گذاشته که به احترام من به این موجود قابل ستایش! افزود و باعث شد به  همه ی الاغ هایی که در این چند سال در زندگیم دیدم فکر کنم و دیگه ازشون شاکی که نباشم هیچ، بلکه در دلم از خودم گله کنم که به الاغ های زندگیم چرا وَقَعی ننهاده ام...


مَخلَص ِ کلام اینکه الاغ ها خیلی دوستتون دارم.


*******************************************

تکمله: شاهد از غیب رسید... در فراق ِ همچو اویی دو هفته گریست!

دو هفته گریه برای مرگ الاغ(کلیک کنید).

جامعه باز

کارل پوپر معتقد بود اگر چه دمکراسی غربی بهترین نظام قابل تصور و از نظر منطقی بهترین نظام ممکن نیست و در بسیاری از زمینه‌ها می‌توان و باید به آن انتقاد کرد، اما این نظام از نظر تاریخی بهترین نظام سیاسی است که ما سراغ داریم و به این سخن دمکریت فیلسوف یونان کاملا اعتقاد داشت که: « زندگی تنگدستانه در دموکراسی، به زندگی متمولانه در یک حکومت جبار برتری دارد، چرا که آزادی از بندگی برتر است».

 

این گفته، ناخودآگاه بعد از دیدن این خبر (اینجا) برایم تداعی شد.


******************************************


کتاب جامعه باز و دشمنان آن کتابی است که علیرغم جذابیت به خصوصی (هم نویسنده و هم عنوانش) که برایم دارد هنوز فرصت مطالعه ی آن را نداشته ام. من هیچ موقع برای خودم برنامه ریز خوبی نبوده ام، اما این بار گوشزدگونه! و به صورت جدی می خواهم در اولین فرصت این کتاب را گیر آورده و بخوانم.