شوخی های شبانه

هرگز کسی این گونه فجیع به کشتن خود برنخاست که من به زنده گی نشستم

شوخی های شبانه

هرگز کسی این گونه فجیع به کشتن خود برنخاست که من به زنده گی نشستم

بخوانید و بیاندیشد

ظروف زمانی و مکانی را می شناسم ولی سعی می کنم که مقهورشان نشوم. این را گفتم که بگم فرهنگ ها برآمده از یک سری قراردادهای نوشته و نانوشته هستند که در زمان و مکان خاص، می توانند معنایی متفاوت از قبل داشته باشند و یا دستخوش تغییر و دگرگونی شوند و این به نظرِ من یعنی تحرک اجتماعی، یعنی سیال بودن اندیشه و درجا نزدن. یکی از این فرهنگ های حاکم رابطه ی بین دوجنس مکمل و نه مخالف است که همیشه انتظار می رود پسر پیشدستی کند برای ابراز علاقه و بنیان نهادن یک ارتباط. این فقط و فقط مختصِ جامعه ی ما نیست و میشه گفت در اکثر قریب به اتفاق جوامع دیگه همینجوریه. اما من به شخصه اعتقادم این است که اگر می خواهیم نابرابری ها را کم کنیم باید از همچین چیزای هم براحتی نگذریم و درصدد اصلاحش ( این نظر کاملا شخصیه و امکان داره که یکی از شما این را به هیچ وجه اصلاح نداند) بر بیایم.

شاید شما بگید که اگه دختری بره و پیشنهاد بده در آینده کم ارزشتر جلوه می کنه پیش پسر. من باید بهتون بگم که این کاملا درسته اما در یک بازه ی فکری، اونم اینکه هم پسر و هم دختر خودشونو به این اعتقاد کاملا پایبند کرده باشند که حتما اینجوریه، وگرنه اگه ما بیاییم و این طرز تفکرو تغییر بدیم دیگه تصوراتمون به این سمت و سو نمیره. من خیلی وقت پیش از خودم شروع کردم و سعی در نهادینه کردن این فکردر نهادم کردم واز پیش دستی کردن یک دختر در ابراز علاقه به پسرِ موردِ پسندش به قضاوت که نمیشینم هیچ، بلکه دید مثبتی به این قضیه دارم. گفتن این حرف از طرفِ منِ مذکرشاید راحت به نظر بیاد ولی اگه شما شاهد بحث ها و گاه جدل های من با همجنسانم در این باره می بودید چنین قضاوت نمی کردید! چون حرفی است خلاف ِ جریانِ تثبیت شده.



نظرات 15 + ارسال نظر
آسیه شنبه 14 بهمن 1391 ساعت 17:25 http://neveshtehayea30.blogfa.com

درسته ولی آیا کسی پیدا میشه که اینجوری رو فهم خودش کار کنه؟
کم پیش میاد کسی اینجوری باشه...انگشت شمارند...

باید فرهنگ سازی بشه که رفتارا با وقار بشه و همه چیو با هم قاطی نکنیم!

آسیه شنبه 14 بهمن 1391 ساعت 16:40 http://neveshtehayea30.blogfa.com

یکی از بچه ها بود که میگفت چرا ما نباید بریم به پسری که دوست داریم پیشنهاد بدیم و انتخابش کنیم؟چرا همیشه باید انتخاب بشیم؟
فقط یه جواب بهش دادم...
گفتم خود پسر میاد انتخابت میکنه و با دست عزت میبرتت بعد تقی به توقی میخوره تو چشمت میزنه که آره فلان و بهمان دیگه چه خواسته که خودت بری و پیشنهاد بدی بهش ببین دیگه اونوقت چی میشه...
الان به حرف من رسیده...

این قصه سر ِ دراز دارد اما اینو عرض میکنم که وقتی من این عقیده رو در خودم تثبیت کردم باید پشتبندش به این درجه از فهم و آگاهی هم برسم که اگر به قول شما " تقی به توقی" خورد سریع خودمو گم نکنم و بشم یک آدم‌ِ " روزمره" ...

utopia شنبه 14 مرداد 1391 ساعت 00:48 http://utopia90.blogsky.com

اول اینکه با این جملتون که گفتین جنس مکمل نه جنس مخالف خیلی حال کردم.
و دوم اینکه منم به عنوان یه پسر کمرو بدم نمیاد حرفایی که من باید بزنم رو اون طرف بزنه
و سوم اینکه این مطلبی که گفتین رو گمون نکنم بشه تغییرش داد چون همون طور که بقیه بچه ها گفتن ما هر قدر که این تفکر و در ذهنمون عوض کنیم بازم این در ضمیر ما وجود داره و از اول آفرینش هم بوده و همچین چیزی رو نمیشه تغییر داد
ولی اگه عملی بشه که بد نیست به نفع منم هست

"و دوم اینکه منم به عنوان یه پسر کمرو بدم نمیاد حرفایی که من باید بزنم رو اون طرف بزنه" اون "میم"ی که به "منم" چسبوندید یعنی فهمیدید که منم کمروام، اره؟! :)

زهرا چهارشنبه 11 مرداد 1391 ساعت 14:51 http://www.my-idea.blogfa.com

الزامی در پیشدتس پرس در درخواست نیست.این قاون نانوشته فقط بر اساس عرف و فرهنگ نوشته نشده!!
پاسخ به درخواستی که از طرف پسر ارائه میشه توسط دختر بیشتر با ویژگیها روانشناختی و حتی فیزیکیه دختر و پسرها تطابق داره تا برعکس این قضیه

شاید بهتر باشه بگیم "الزام گونه" است.
اگه در چارچوب حاضر به این موضوع نگاه کنیم بله شما درست می گید ولی اگه بیایم و عکسِ این قضیه رو هم صادق بدونیم اونوقت چی؟ یعنی امکان نداره که پاسخ به درخواستی که از طرف دختر ارائه میشه توسط پسر بیشتر با ویژگیها روانشناختی و حتی فیزیکیه دختر و پسرها تطابق داشته باشه؟!! این ویژگی فقط در نهادِ دخترها به ودیعه گذاشته شده؟! و سوال های بی شماری از این دست.

رعنا سه‌شنبه 10 مرداد 1391 ساعت 17:07 http://sedayekhamush.blogsky.com

راستی درباره مقدمه صحبتتون؛ تحرک اجتماعی،سیال بودن اندیشه ها و درجا نزدن...
تعبیر فوق العاده ای بود
اصلا لذتی که در سیال بودن اندیشه هاست در تقلید نیست
توی اعتقادات مذهبی خودم،یکی از وظایف هر انسانی توی عمر محدودش همین پویایی فکری و تلاش برای فهم عمیق دنیا و ارتباطاتشونه...
بر اساس سلسله مراتب نیازهای مزلو بعد از جهان بینی و شناخت فرد از خودش و محیط اطرافش هست که زیبایی شناسی رخ میده....
من فکر می کنم که خدا به این تلاش و به این ادراک نمره بیشتری میده!
ای کاش بیایم راجب مسائل مختلفی که پیرامونمون رخ میده و عقاید مرسوم و اندیشه های مختلفی که از دوره های قبل تا به امروز وجود داشته خوب فکر کنیم و درباره اونها یه بازنگری انجام بدیم و سعی کنیم که الگوهای فکریمون حاصل تفکر خودمون باشه و بدون آگاهی تقلید نکنیم...لزوما هرچیزی که وجود داره و داره انجام میشه درست نیست و همراه جریانات تثبیت شده به هرجایی کشیده نشیم!
البته بازنگری به معنی رد کردن همه عرف های موجود نیست،فقط به معنی فکر کردن دوباره به اونها و در صورت لزوم رد یا پذیرش اونهاست..
لازمه یادگیری تغییره،ای کاش بپذیریم که گاهی باید بعضی چیزها رو تغییر داد و یادمون باشه شرایط رو ما خودمون میسازیم...

بله، لذت در بودن است نه در همراه بودن. لازمه یادگیری تغییره و لازمه ی تغییر نقدِ. تا زمانی که ما از نقد و نقادی گریزان باشیم این تقلید و تطمیع و حماقت است که نمایان ِو به خوبی شاهد این هستیم متاسفانه.

رعنا سه‌شنبه 10 مرداد 1391 ساعت 16:13 http://sedayekhamush.blogsky.com

بیایم فرض کنیم که همه چیز از ذهن ما پاک بشه،فرهنگ و ایده ها و عرفی که در رابطه با این مسئله در جریانه،همه رو برای لحظه ای کنار بزاریم...
خب نتیجش چی میشه؟
اینکه این مسئله اصلا مسئله نیست،یه چیز کاملا ساده ست! همونطوری که یه پسر میتونه هر وقت که تمایل داشت با دختری بیشتر آشنا بشه به سمتش بره و ازش بخواد در صورت تمایل طرف مقابلش وقت بیشتری رو با هم باشن، برای دختر هم میتونه عینا پیش بیاد! اصلا اینکه یه " آدم" دلش بخواد به کسی که وجه اشتراک فکری یا احساسی خوبی باهاش داره ،پیشنهاد دوستی و آشنایی بده ربطی به پسر و دختر بودنش نداره!!
اما حالا بیایم فرض نکنیم و همین اتفاق رو بزاریم توی فضای واقعی چه کشور خودمون چه هرجای دیگه ای ...
اون وقته که هزار جور اما و اگر پیش میاد...دختر اگه پیشنهاد بده از ارزشش کم میشه...حتما یه ایرادی داره یا رو دست خانواده محترم مونده...شایدم بلا نسبت یه نیت پلیدی داره و میخواد سو استفاده کنه...نکنه آقای محترم حتی اگه نتونست هیچ ایرادی توی رابطه پیدا کنه به این مورد حس خوبی نداشته باشه و نتونه کنار بیاد(که همونطور که خودت گفتی غالبا این شکلی هستن)...دختر باید سنگین باشه و منتظر پیشنهاد پسر باشه و خیلی از این حرفا (بعضی از حرفایی که اطرافم شنیده بودم رو گفتم فقط)که متاسفانه خودمون (خودم رو هم عرض می کنم)هم بهشون میدون میدیم و وقتی میبینم همه گیره ما هم سعی می کنیم همینی که هست رو قبول کنیم و همینطوری میشه که افکار اشتباه پشت سر هم تئوری های عرفی اشتباه رو میسازند که از شکستنشون هر کس به دلایلی اجتناب می کنه و آسایش اجتماعی خودشو در این میبینه که در واقع تابو شکنی انجام نده!
یادمون نره که شرایط رو خودمون میسازیم...
....................
فقط میمونه یه مسئله اونم تفاوت های رفتاری و عاطفی دختر و پسر که کاملا قبولش دارم و اگه وجود نداشت دو جنس مکمل هم معنی نداشت و میل به ارتباط برای کامل شدن هم پیش نمی اومد اما واقعا تو این مسئله موضوعیت نداره،و متاسفانه تو جاهایی که باید موضوعیت داشته باشه و دو طرف به تفاوت های هم آگاه باشن و بهشون بها بدن و احترام بزارن کمتر پرداخته میشه!
نظر جامعه و دوستان برام کاملا محترمه،من هم فقط خواستم نظر خودم رو بیان کنم...

نظر شما هم کاملا محترمه و باید عرض کنم که شما به زبان گویا تر و شیواتری حرفایی رو که من زدم زدید و به این خاطر خوشحالم.
باید کاملا به این تفاوتای عاطفی آگاه بود و بهشون بها داد و فکر نکنم کسی منکر این تفاوتها، به شرطی که نه افراط در اون راه داشته باشه نه تفریط، باشه.
خیلی ممنون بابت کامنتی که گذاشتین.

حسن آذری سه‌شنبه 10 مرداد 1391 ساعت 15:38 http://sepidedamvalimoo.blogsky.com

خوشحالم از یافتن اینجا

خوشحالم از بودن شما در اینجا

چیستا سه‌شنبه 10 مرداد 1391 ساعت 15:29

خب نگا هروخ این تفکر عوض شد من شاید برم همچین کاری بکنم ولی در حال حاضر به هیچ وجه( با توجه به روحیه ی لطیفی که دارم :دی)
پس هروخ این تفکر عوض شد من ُ خبر کنین که برم خاستگاری :دی
ی چیز دیگه هم بگم: این قسمتش که نوشته بودی "جنس مکمل" خیلی حال کردم همیشه استادمون میگه نگید جنس مخالف..خیلی راس میگه.

این تفکر خود به خود عوض نمیشه دوست خوبم! "من و تو ما می شویم"...

friend سه‌شنبه 10 مرداد 1391 ساعت 13:58 http://mansiiivakil.blogfa.com

به تو می گن نمونه اعلای یه پسره مثبت (:

روت نمی شه بری به طرف بگی قضیه از چه قراره صغری کبری می چینی که آقا بیاییید این فرهنگو عوض کنیم آخه ینی چی پسر به دختر بگه بیا بریم زیر یه سقف و اینا... خودش بگه دیگه و قال قضیه رو بکنه :دی
کور خوندی :)

شما به عمقِ فاجعه پی بردید ;)

محیا سه‌شنبه 10 مرداد 1391 ساعت 11:53 http://darjaryan.blogfa.com

من الان ترجیح می دم حرفی نزنم!
چون انقدر این روابط انسانی ریخته به هم که ...

روابط ریخته به هم ولی سکوت جایز نیست.

ساناز سه‌شنبه 10 مرداد 1391 ساعت 04:33

آخه قصد من اینه که اون وسط وایسم که نه خودمو توی بند عرف زندانی کنم نه اینکه خیلی آرمانی باشم.خیلی خوبه که بشه.ولی ته تهش نمیشه!زور نیست که.من به شخصا به جز در مواردی خاص هرچی تو دلم باشه رو میگم.اون مواردی خاص هم خداییش دلیل داره.خودم پایبند این نیستم که از زن ناز از مرد نیاز.ولی خب تهش ذات دخترونه م میطلبه که من ناز کنم و مرد ابراز نیاز!

بحث ناز و نیاز نیست، بحث دل دادن و دل گرفتنِ. ناز و نیاز بعد از این مرحله اس به نظرم!

friend سه‌شنبه 10 مرداد 1391 ساعت 02:35 http://mansiiivakil.blogfa.com

الزامی نمیدونم اما میگم تا بوده همین بوده و تا هست همین هست. دلیلشم ویژگی های ذاتی ماست. (نه اون ماست:دی)
آره می دونم رو کاغذه اما جالبه برام. شاید حکمتی در این هست که من نمی دونم چیه...

بخوای حرف دلتو بگم خرج داره جونم... الکی الکی که نیست... اما ما میدونییییییییم :دی

الزامی نمیدونین اما میگین تا بوده همین بوده و تا هست همین هست!
از ماست که بر ماست ;)

فاطیما دوشنبه 9 مرداد 1391 ساعت 22:13

خواندیم اندیشیدیم موافقیم..اما با همان شرایطی که بیان کردید..

شرایط دیگه ای مد نظرتون هست دوست دارم بشنوم :)

ساناز دوشنبه 9 مرداد 1391 ساعت 20:14 http://www.missysan.blogfa.com

میگن این قانون نانوشته که مردا باید پیشدستی بکنن از زمان آدم و هوا بوده و یه داستان تمثیلی هم از اونا در این باره موجوده که متاسفانه یادم نیست چی بود.ولی به محض خوندن نصف پاراگراف اول و وقتی اولین جرقه ها توی ذهنم داشت زده میشد که حرف حساب این پست چیه یاد اون داستان افتادم ولی چیز قابل گفتنی ازش توی ذهنم نمونده.
خودم شخصا فک میکنم این چیزا برمیگرده به خصوصیاتی که از زمان خلقت باهامون بوده.خوبه که بشه تغییرش داد.بالاخره منم دخترم و جا افتادن همچین فرهنگی در وهله اول به نفع من نوعیه.ولی فک نمیکنم در نهایت چیز خاصی دستگیر تلاش کننده ها بشه چون فکر میکنم ذاتیه و عوض نمیشه

نشنیدم اون داستانو اگه گیر آوردین بگید که ما هم بخونیمش.
شما با جمله ی آخر موضع قبلی خودتونو تار و مار کردین :)

friend دوشنبه 9 مرداد 1391 ساعت 17:00 http://mansiiivakil.blogfa.com

مثه مرغی که پیش دستی کنه و بگه بیااااااااا منو بخوووووووووووووررررر :دی

من فکر می کنم شاید بخشی از فرهنگ ها بر اساس ویژگی ذاتی آدما شکل گرفته. به خاطر همین شاید بعضی چیزا بین اکثر قریب به اتفاق آدما مشترکه. مثه اینکه دخترها از هر ملیت و نژادی دوست داشته باشن نااااز کنن :دی و البته وجود استثنا دال بر محکومیت اون استثنا نیست به هیچ وجه. و با اینجای قضیه کاملا موافقم که اگر استثنایی هم وجود داشت نباید مورد قضاوت اشتباه قرار بگیره.
اصلن فهمیدی چی گفتم؟؟؟
میخواستم بگم گاهی پشت بعضی چیزا که ما بهش میگیم فرهنگ دلایل قوی هست که تا اون دلایل هست اون فرهنگ هم عوض نمی شه.
میدونستی در اون صیغه عقد دختره که از پسر درخواست ازدواج می کنه؟؟؟ یعنی دختر ایجاب می کنه و پسر قبول می کنه.

حالا اینارو ولش کن... حرف دلتو بزن. . .
«ما خود مفصل خواندیم این مجمل را»

:)) چه صحنه ی خونباری D:
همیدم چی می خواین بگین، به نوعی با کلیتِ حرفِ من مخالف هستین و الزامی میدونید پیش دستیه پسر رو ولی برای استثناها حق و حقوقی قائلی... شاعر می گه "دلایل قوی باید و معنوی/ نه رگ های گردن به حجت قوی" چه بسا همه ی اون دلایلی که ما و بسیاری دیگر البته مُحکم فرضشون میکنم همه ناشی از تداوم یک اشتباه تاریخی باشند؛ ولی به هر حال حرف های شما هم در راستاهایی D: قابل تفسیره!
شما میدونستی که اونا همش رو کاغذه و هم شما و هم من می دانیم که در فرهنگ حاکم در کشورهای اسلامی این (صیغه عقد دختره که از پسر درخواست ازدواج می کنه) محلی از اعراب نداره، یعنی بعیده که دختر ایجاب کنه و پسر قبول کنه بلکه دوتا مرد(داماد و پدر دختر) ایجاب می کنن و دختر قبول می کنه.

شما بگید که حرفِ دل شناسید...
"تو خود مجمل گوی برای ما این مفصل را"

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد