شوخی های شبانه

هرگز کسی این گونه فجیع به کشتن خود برنخاست که من به زنده گی نشستم

شوخی های شبانه

هرگز کسی این گونه فجیع به کشتن خود برنخاست که من به زنده گی نشستم

رازی ناراضی


اشک رازیست، لبخند رازیست، عشق رازیست و حتی مرگ هم رازیست؛
آنکه ناراضیست تنها منم...

نظرات 7 + ارسال نظر
mytopia شنبه 13 آبان 1391 ساعت 21:48 http://mytopia.blogsky.com

آی گفتی
کی میشه پس راضی شد!؟

فعلا که نمیشه.

الناز یکشنبه 7 آبان 1391 ساعت 09:53

شوخی به جون خودم این پست رو قبلن گذاشته بودی

نذاشته بودم. شاید چون حال و هواش با خیلی از نوشته هام یکیه اینجوری فک میکنی!

رعنا شنبه 6 آبان 1391 ساعت 23:03 http://sedayekhamush.blogsky.com

مرغِ مسکین! زنده‌گی زیباست
خورد و خفتی نیست بی‌مقصود
می‌توان هرگونه کشتی راند بر دریا:
می‌توان مستانه در مهتاب با یاری بلم بر خلوتِ آرامِ دریا راند
می‌توان زیرِ نگاهِ ماه با آوازِ قایق‌ران سه‌تاری زد لبی بوسید...
همینا

با دو کلمه ی آخرِ خط آخرتون کاملا موافقم
D:

ماریا شنبه 6 آبان 1391 ساعت 16:03 http://paeeze1363.blogfa.com

سلام شوخی جان
دلمون برات تنگ شده بود
خوشحالم که زنده ای

سلام بر سانتا ماریایی که دیگر خود را مقدس نشان نمی دهد و " ماریا" می خواند!
حال شما خوبه؟ من بیشتر ژنده هستم تا زنده!

زهرا پنج‌شنبه 4 آبان 1391 ساعت 21:01 http://my-idea.blogfa.com

سلام
شما هم رازی میشین ایشالا...
فقط باید مواظب باشین بیرونی نشین

ما برون را ننگریم و قال را
ما درون را بنگریم و حال را...

friend پنج‌شنبه 4 آبان 1391 ساعت 16:29 http://mansiiivakil.blogfa.com

چرا؟ از چی ؟
خوشم میاد یه چی می گی فقط خودت می فهمی چی گفتی :)

عارفان را شمع و شاهد نیست از بیرون خویش
خونِ انگوری نخورده، باده شان هم خون خویش...

الــــــــی چهارشنبه 3 آبان 1391 ساعت 22:58 http://goodlady.blogsky.com

شومام به حق پنج تن آل عبا و صد و بیست و چاهار هزار پیامبرو دوازده امام و چاهارده معصوم و این وقت و این ساعت راضی میشی ایشـــــــــــــــــــــــــــالا...


(ش ) ایشالا با تشدید خوانده شود.....
با تشکر....

:)) با این شرایطی که شما درس کردین مگه میشه راضی نشد؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد