شوخی های شبانه

هرگز کسی این گونه فجیع به کشتن خود برنخاست که من به زنده گی نشستم

شوخی های شبانه

هرگز کسی این گونه فجیع به کشتن خود برنخاست که من به زنده گی نشستم

نا امنی

به هر دلیلی که هست احساس عدم امنیت در خیلی از ماها نهادینه شده و خیلی سخت به همدیگه اعتماد می کنیم. من و شما نمی تونیم به راحتی خود شناسنامه ای و روزمره مونو به همدیگه عرضه کنیم چون از تیر غیب می ترسیم.

این ترس، در این اتمسفر، یک امتیازه و چقده می تونیم از بهره های فراوانی که این ترس بهمون ارزانی داشته تاسف بخوریم.


نظرات 9 + ارسال نظر
ﺁﺳﻴﻪ چهارشنبه 7 خرداد 1393 ساعت 02:27

ﻧﮕﻮ ﺩﻳﮕﻪ... ﺑﺬاﺭ ﻳﻪ ﺻﻨﻢ ﺑﻴﻨﻤﻮﻥ ﺑﺎﺷﻪ ﺷﻬﻴﺪ ﺷﺪﻡ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ اﻃﻼﻉ ﺑﺪﻩ

خدایا منو داری با چی آزمایش می کنی؟!

paeez چهارشنبه 7 خرداد 1393 ساعت 00:54 http://www.paeezestan.blogfa.com

من با شمایی که این جا را می خوانید متفاوتم!با رسم نمودار لطفا!

سخن سرایی ها میتوان نمود در باب ِ داده های کیفی و برداشت های کمی!!!

کیمیا.ش سه‌شنبه 6 خرداد 1393 ساعت 22:59

این احساس عدم امنیت و اعتماد در دنیای حقیقی هم با من هست. تا یه حدی خوبه ولی بعضی مواقع آدم حس میکنه احتیاج داره که به یکی اعتماد کنه ولی نمیتونه!

من نمیگم که بی مهابا بود و اعتماد کرد ولی به نظرم خیلی لازمه که به افراد اعتماد کنیم چون زندگی از اینی که هست سخت تر میشه.

آسیه سه‌شنبه 6 خرداد 1393 ساعت 20:15

شمو که دیگه ما رو خوب میشناسی

کی؟ من؟
من هیچ صنمی با شما ندارم
نه با شما نه با اهل بیت ِ شوهر گرامی

الـــی ... سه‌شنبه 6 خرداد 1393 ساعت 19:09 http://goodlady.blogsky.com/

من از تیر غیب نمیترسم

از آدمها میترسم

البته اونا هم باید از من بترسند :)

و ما رمیت اذ رامیت...
ولکن این آدم ها هستند که تیر غیبند...

خودم سه‌شنبه 6 خرداد 1393 ساعت 12:15 http://swipi.blogsky.com

این اعتماد جوریه که وقتی بهم میرسیم میگیم "من با همه فرق دارم"
ولی فرقی وجود نداره

من فک می کنم بیشتر ترس از " فرق داشتن دیگران با خودمان" رو داریم تا چیز دیگه.

paeez سه‌شنبه 6 خرداد 1393 ساعت 10:42 http://www.paeezestan.blogfa.com

من با شمایی که این جا را می خوانید متفاوتم.!!؟؟؟

ایراد املایی/ انشایی/ محتوایی داره؟!

sab سه‌شنبه 6 خرداد 1393 ساعت 00:12 http://sabinaaa.blogfa.com

هوم
احساس مى کنم نسبت به شرایط و وضعیت فرق مى کنه
منن خودم خیلى. راحت اعتماد مى کنم خیلى سخت صمیمى مى شم
شاید الان تنها یک دوست صمیمى بیشتر نداشته باشم اما کلا با همه خوبم

اگه نگاه کلان داشته باشیم فرق نمی کنه ولی اگه موردی بهش بپردازیم حرف تو درسته.
سابینا نمیتونه با همه خوب نباشه...

لپ طلا دوشنبه 5 خرداد 1393 ساعت 23:42

ما دقیقاً آخرین پستمان را که نوشتیم، این ترس را در تک تک سلول های بدنمان حس کردیم!!!

نگران نباش، همراه همه مونه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد